در سورهء شریفه فرقان بیست آیه در رابطه با توحید مشاهده میشود که میتوان گفت:
توحید از اهداف مهمّهء این سوره بوده که خدای متعال در یک سوره نسبتا کوچک،بیست آیه دربارهء آن نازل فرموده است و ما در مقالههای گذشته هفت آیه از آنها را مورد بحث قرار دادیم و اینک بقیه آیات:
8- هو الّذی جعل لکم اللّیل لباسا و النّوم سباتا و جعل النّهار نشورا (فرقان/47)
او خدائی است که ظلمت شب را برای شما لباس قرار داد(تا همه در لباس سیاه شب مستور باشید)و خواب را مایهء آرامش و ثبات شما قرار داد و روز روشن را برای فعالیت و کار مقرر داشت.
از جملهء آیات خداوند،همان وجود شب است که تاریکی آن مانند لباس،انسان را، احاطه کرده و او را وادار مینماید تا از فعالیت و کارهای روزانه دست بکشد و به استراحت پرداخته و نیروی از دست رفته خود را که در اثر زحمات روز،از دست داده،جبران کند و این نعمت همان است که در جای دیگر قرآن شریف به آن اشاره رفته است و فایدهء آن را یادآوری فرموده و آن را از آیات خود بشمار آورده است،چنانچه میفرماید:
هو الّذی جعل لکم لتسکنوا فیه و النّهار مبصرا انّ فی ذلک لآیات لقوم یسمعون (یونس/67).
او خدائی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آسایش داشته باشید و روز را روشن قرار داد (برای امر معاش شما)و در این،نشانههائی(از قدرت خدا)برای مردمی که سخن(حق)را بشنوند،وجود دارد.مشروط بر اینکه انسان،گوش شنوائی داشته باشد تا از تذکّر خدای خود،بهره بگیرد.
و دیگر از آیات،نعمت خواب است که راحت بخش اعصاب و عضلات و سایر اعضاء و جوارح میباشد و آنچه از خواب محسوس است همان انقطاع دستگاههای ادراکی و خارجی از فعالیتها است که خود مانع فرسودگی و بهم ریختگی آنها است و این نعمت بزرگ نیز در جای دیگر قرآن شریف به عنوان آیه ذکر شده است چنانچه میفرماید:
و من آیاته منامکم باللّیل و النّهار و ابتغاؤکم من فضله انّ فی ذلک لآیات لقوم یسمعون (روم/23).
و یکی از آیات(قدرت)الهی،خوابیدن شما در شب و روز و طلب(روزی)شما از فضل و رحمت او است و در این،ادلّهای بس قوی برای افرادی است که سخن حق را میشنوند.
و دیگر از آیات الهی وجود روز است که خداوند متعال آن را روشن خلق کرده تا بندگانش به تحصیل معاش بپردازند و چرخهای زندگی خود و یا جامعه را به حرکت درآورند و این نعمت بزرگی است که به بندگان اعطاء شده و آیتی است برای آنها تا بر خالق و منعم خود،شریک قائل نشوند و شریکهای موهومی را که عاجز از خلق چنین مخلوقاتی هستند،دور بریزند چنانچه در جای دیگر قرآن شریف این نعمت را به عنوان آیه ذکر فرموده است:
و جعلنا اللّیل و النّهار آیتین فمحونا آیة اللّیل و جعلنا آیة النّهار مبصرة لتبتغوا فضلا من ربّکم
(الاسراء/12)
و ما شب و روز را دو نشانه(قدرت خود)قرار دادیم،آنگاه از آیت شب(و روشنی ماه آن)کاستیم و آیت روز را تابان ساختیم تا(در روز،روزی حلال)از فضل خدا طلب کنید.
پس این نظام منظومهء شمسی و این شب و روز که در اثر گردش زمین به دور خورشید بوجود آمده است از جمله آثار خداوندی است که به خوبی دلالت بر وجود خالق قادر و مهربان دارد ولی مشروط بر اینکه انسان،تعقل کند و فکر نماید چنانچه میفرماید:
انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف اللّیل و النّهار...لآیات لقوم یعفلون (بقره/164)
همانا در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز...آیات و نشانههائی برای افراد عاقل وجود دارد.
در خاتمهء بحث از این آیه یادآور میشویم:تشبیه شب به لباس از جهت تاریکی و ظلمت آن است که بشر را مانند لباس احاطه کرده و پوشانیده است و اما آثار دیگر لباس، مثل حفاظت از سرما و غیره در آیه،منظور نمیباشد و دخالت آنها در این تشبیه چنانچه در بعضی تفاسیر دیده میشود،به نظر صحیح نمیآید.
در قرآن کریم در موارد زیادی از اوصافی که بطور وسیع و شاید در انسانها پیدا شده و در واقع آنان را احاطه کرده به لباس تعبیر شده است،مانند:لباس تقوی،لباس جوع، لباس خوف.پس منظور از تشبیه،همان تاریکی شب است که انسان را احاطه کرده و در بر گرفته است و همین جهت یعنی ظلمت شب است که خدای تعالی آن را در مقابل روز و روشنی آن قرار داده است و در قسمهای خود به آنها توجه میدهد چنانچه در آیات زیر مشاهده میشود:
و اللّیل اذا عسعس
(قسم به شب هنگامی که روی جهان را تاریک گرداند)،
و اللّیل اذا سجی
(قسم به شب هنگامی که آرامش پیدا کرد)،
و اللّیل اذا یغشی
(قسم به شب هنگامی که فرا میگیرد).
پس تاریکی شب به جهت خواص و فوائدی که دارد مورد توجه قرار گرفته،که قسمتی از آنها را بیان کردیم و قسمت دیگر آن را که در قرآن کریم به آنها اشاره شده فهرست وار و از باب نمونه بیان میکنیم:
الف-و من اللّیل فتهجّد به نافلة لک
ب-)اسراء/79) پاسی از شب را از خواب برخیز و قرآن و نماز بخوان،این یک وظیفه اضافی برای تو است...
من آناء اللّیل فسبّح و اطراف النّهار لعلّک ترضی
ج-)طه/130). در اثناء شب و اطراف روز،تسبیح و حمد پروردگارت را بجای آور،تا خشنود شوی.
فلمّا جنّ علیه اللّیل رای کوکبا قال هذا ربّی
(انعام/76). و چون تاریکی شب او را پوشانید،ستارهء درخشانی دید،گفت این پروردگار من است.
د-من اللّیل فسبّحه و آدبار السّجود ق/40).
(پاسی از شب و بعد از سجدهها به تسبیح خدا بپرداز.
هـ-فاسربا هلک بقطع من اللّیل و اتّبع ادبارهم(حجر/65).
پس با خانوادهات شبانه از این دیار بیرون شو و اهلبیت تو از پیش و خود از پی آنان روان شو.
و-سبحان الّذی اسری بعبده لیلا (اسراء/1). پاک و منزه است خدائی که شبی،بنده خود را سیر داد.
و نیز یادآور میشود:اسناد سبات(به معنای استراحت)اسناد مجازی است که به منظور مبالغه به نوم داده شده است زیرا نوم،استراحت آور است نه خود استراحت و همینطور اسناد نشور(به معنای تفرّق و پراکندگی)به نهار نیز،مجازی است زیرا روز،محل نشور است نه خود نشور و اسناد افعال به محل آنها در استعمالات عرب شایع است چنانچه در جملهء «جری المیزاب ناودان جاری شد»و امثال آن دیده میشود.
9 و 10- و هو الّذی ارسل الرّباح بشرا بین یدّی رحمته و انزلنا من السّماء ماء ظهورا- لنحیی به بلده میّنا و نسقیه ممّا خلقنا انعاما و اناسیّ کثیرا
(فرقان/49/48). و او خدائی است که بادها را،پیشاپیش رحمت خود،برای بشارت فرستاد و از آسمان،آبی طاهر و مطهّر برای شما نازل کردیم-تا با آن زمین خشک و مرده را زنده سازیم و آن چه را که از چهار پایان و انسانهای بیشمار آفریدیم،سیراب کنیم.
دیگر از آیات الهی وجود بادهائی است که خداوند متعال آنها را به مقتضای رحمت خود،به جریان انداخته تا ابرهای متفرق آسمان را در یکجا و در محلی جمعآوری نماید و از آن ابرها باران پاک کننده به زمین باریده و زمینهای خشک و بی آب و علف و در حقیقت مرده را احیاء و سیراب نماید،تا زنده شده و نباتات و اندوختههای خود را بیرون ریزند و او است که با این مخلوق خود یعنی باران،چهار پایان و انسانهای زیادی را سیراب میکند.
یادآور میشود:خداوند متعال در آیهء شریفه اگر چه از بادها به عنوان بشارت دهندگان تتعبیر آورده و ظاهرش این است که بادها فقط علامت بارانهای آسمانی است و در تکوّن آنها تأثیری ندارد،لیکن به قرینهء سایر آیات بخوبی استفاده میشود که بادها تأثیر زیادی در پیدایش باران دارند چنانچه در آیات دیگر آمده است:
و هو الّذی یرسل الرّیاح بشرا بین یدی رحمته حتّی اذا اقلّت سحابا ثقالا سقناه لبلد میّت فانزلنا به الماء فاخرجنا به من کلّ الثّمرات (اعراف/57).
او خدائی است که بادها را به بشارت(باران رحمت)در پیش بفرستد،تا چون بار،ابرهای سنگین را بردارند،آنها را به شهر و دیاری که(از بی آبی)مرده است سوق دهیم و به سبب آن باران نازل کنیم،تا هرگونه ثمر و حاصل از آن بر آوریم...
در این آیهء شریفه کارکرد بادها بیان شده که خداوند متعال پس از آنکه آنها را به جریان انداخت،ابرها را با خود بر میدارند،و آنها را در جائی متراکم میکنند سپس خداوند متعال آنها را به جاهائی ک ه اراده کند سوق داده و باران را نازل میکند،پس بخوبی روشن میشود که بادها در تکون ابرها تأثیر دارند،چنانچه در آیهء زیر به آن تصریح شده است:
و ارسلنا الرّیاح لواقح فانزلنا من السّماء ماء فاسقینا کموه
(حجر/22) بادها را برای لقاح فرستادیم،پس باران را از آسمان نازل کرده و شما را سیراب گردانیدیم.
و با توجه به اینکه لواقح جمع لاقحة یعنی باردار کننده،از اوصاف ریاح قرار داده شده، بخوبی روشن میشود،بادها هستند که ابرها را به هم میآمیزند و برای ریزش باران آماده میکنند.
به هر حال ما اگر نتوانیم برای تمام بادها چنین اثری را قائل شویم برای بعضی از آنها که از جوانب خاصی میوزند،باید قائل شویم و گفته میشود:عربها بادها را به چهار قسم تقسیم کردهاند:
1-باد شمال 2-باد جنوب(این دو قسم به اعتبار جهت و طرفی که مبداء وزیدن آنها است بنام شمال و جنوب نامیده شده است).
3-باد صبا و قبول و آنت بادهای شرقی است.
4-باد دبور و آن بادهای غربی است.
برای تمام اقسام آن تأثیر قائلند و میگویند:بادها به اعتبار نواحی و اقطار،آثار مختلفی دارند مثلا باد صبا و شمال در مصر تأثیر ندارند،زیرا از سرزمینهای بی آب و علف میآیند و در تولید باران اثری ندارند.و اما بادهای دبور و جنوب،چون از طرف دریا میآیند بخارها را با خود حمل کرده و تبدیل به باران میکنند و همینطور است در منطقهء شامات که بادهای دبور-که از مغرب میوزند-تولید ابر مینمایند1
و این اقسام و اسماء که برای بادها ذکر کردهاند در روایات شیعه نیز دیده میشود، چنانچه مرحوم بحرانی از ابی بصیر روایتی نقل مینماید.
ابو بصیر میگوید:از امام صادق(علیه السلام)سئوال کردم که بادهای چهارگانه یعنی باد شمال و جنوب و صبا و دبور چگونه است مردم میگویند:باد شمال از بهشت است و باد جنوب از جهنم؟امام(علیه السلام) مطالبی فرمودند که دلالت بر آنچه در قبل گفته شد دارد و از جمله کلمات آن حضرت اینکه:باد رحمت،بادهای لواقح و باردار کنندهاند،بعضی از آنها ابرها را به حرکت در میآورد و دیگری آنها را بین آسمان نگه میدارد و بعضی از آنها به ابرها فشار میآورد و باران نازل میشود...2
11- و هو الّذی مرج البحرین هذا عذب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا
(فرقان/53).
و او خدائی است که دو دریا را به هم در آمیخت،این آبی شیرین و گوارا و این(دیگری)شور و تلخ و بین این دو حایلی قرار داد که از هم منفصل و جدا باشند.
از جمله آیات الهی وجود دو دریا است که آب یکی از آن دو گوارا و در نهایت شیرینی و دیگری شور و در نهایت شوری میباشد و خداوند قادر متعال به واسطه مرز و حائلی که در بین آن دو قرار داده،ممزوج هم نمیشوند و دریای شیرین در شیرینی و دریای شور در شوری خود باقی مانده و حالت شیرینی و شوری خود را از دست نمیدهند.
این آیهء شریفه برحسب ظاهر ابتدائی،دلالت دارد بر اینکه در روی زمین دو دریای شور و گوارا متّصل بهم وجود دارد که به قدرت خداوند به هم مخطوط نمیشوند و لذا اشکال شده که در روی زمین دریای شیرینی وجود ندارد پس چرا خداوند از آن نامبرده است.3
امّا اگر گفته شود مراد از بحر و دریای شیرین همان منابع آبهای زیرزمینی شیرین است در این فرض اشکال وارد نخواهد شد،چون آبهای شیرین مخازن زیرزمینی که رودخانهها از آن جاری میشوند،با اینکه بعضی از آنها در جوار و نزدیک دریاهای شور است از آنها متأثّر نمیشوند و در شیرینی خود باقی هستند،همانطور که دریای شور در شوری خود باقی است،و این نیست مگر قدرت خداوند قادر که توسط مرز و حائل،از اختلاط آنها مانع شده است.4
البته معناهای دیگری نیز برای این آیه گفته شده:مانند رودهای شیرین همچون نیل و دجله و فرات که وارد مدیترانه و خلیج فارس میشوند که نه شوری دریاها در آنها مؤثرند و نه شیرینی آنها در دریا تأثیر میکند.
یادآور میشود:
الف-بحر در لغت به معنای مجتمع آب کثیر نیز آمده است5و به رودخانه نیز اطلاق میشود و در محاورات فارسی زبانها نیز،به رودخانه،دریا گفته میشود،چنانچه مردم مشهد به رودخانهء«کشف رود»دریا میگویند.
ب-کلمه مححورا در جملهء حجرا محجورا صف«حجر»است یعنی«حجر و مانع»ساخته و پرداخته شده و همینطور کلمهء ظلیلا در جملهء ضلا ظلیلا که به معنی سایهء ثابت است.
12 و 13- هو الّذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و کان ربّک قدیرا-و یعبدون من دون اللّه مالا ینفعهم و لا یضرهم و کان الکافر علی ربّه ظهیرا
(فرقان/55/54).
و او خدائی است که از آب(نطفه)،بشر را آفرید و بین آنها خویشی و بستگی و ازدواج قرار داد و خدای تو بر هر چیزی قادر است-و(این مشرکان)به جای خدا،بتهائی را که هیچ سود و زیانی به حال آنان ندارد،میپرستند و کافر،به پروردگار خود پشت میکند.
خداوند متعال در این دو آیه نیز یادآوری فرموده که خدائی،سزاوارکسی است که از آب،بشر را خلق کرده و آن را موجب بقاء نسل و خویشاوندی نسبی و سببی قرار میدهد و واضح است که این کار در توان و قدرت خدای یکتا است و نیز خدائی،کسی را سزا است که نفع و ضرر بندگان را در اختیار داشته باشد و معلوم است،اشیاء و یا انسانهائی که این بتپرستان و مشرکان،آنها را میپرستند چنین قدرتی ندارند و نباید آنها را عبادت نمود.
در اینکه مراد از بشر،حضرت آدم(علیه السلام)است و یا اوتلاد او و یا اعم از هر دو،در بین مفسّران اختلاف است و ظاهر آیه این است که مراد همان بنی آدمند،زیرا آدم ابوالبشر از خاک آفریده شده و عیسی مسیح(علیه السلام)نیز از آیه مستثنی است،ولی بقیهء افراد بشر از آب یعنی نطفه خلق شدهاند پس مراد از بشر،غیر از آدم و عیسی(علیهما السلام) است،زیرا خداوند متعال در قرآن کریم در جاهائی که خلقت حضرت آدم را تذکر میدهد،منشأ آن را طین ذکر فرموده است،چنانچه در آیات شریفه زیر این معنی آمده است:
اذ قال ربّک للملائکة انّی خالق بشرا من طین (ص/71).
(ای پیغمبر یاد کن)هنگامی را که خدا به فرشتگان گفت که من بشری را از گل میآفرینم.
فسجدوا الا ابلیس قال ااسجد لمن خلقت طینا (الاسراء/61).
وقتی که به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنند،همه سجده کردند جز شیطان،او گفت:آیا در مقابل کسی سجده کنم که از خاک آفریدهای؟
انّ مثل عیسی عند اللّه کمثل آدم خلقه من تراب (آلعمران/59).
همانا مثل خلقت عیسی،پیش خدا،مانند خلقت آدم ابوالبشر است،که خدا او را از خاک خلق کرد.
و هرگاه به خلقت اولاد و نسل آدم(علیه السلام)توجه میدهد،منشأ آن را نطفه یادآوری کرده است چنانچه در آیات شریفه زیر آمده است:
و بدا خلق الانسان من طین-ثمّ جعل نسله من سلالة من ماء مهین (سوره سجده/8- 7).
و آدمیان را نخست از خاک بیافرید-آنگاه(خلقت)نژاد نوع بشر را از آبی بیقدر، مقرر گردانید.
او لم یر الانسان انا خلقناه من نطفة فاذا هو خصیم (سوره یس/77).
آیا انسان ندید که ما او را از نطفهای آفریدیم و سپس او دشمن آشکار ما گردید؟
بنابراین میشود بین آیاتی که مطلقا خلقت انسان را از خاک میدانند مانند آیه شریفه:
و من آیاته ان خلقکم من تراب ثمّ اذا انتم بشر تنتشرون (سوره روم/20)و بین آیاتی که مطلقا خلقت انسان را از نطفه میدانند مانند آیه شریفه:
او لم یر الانسان انّا خلقناه من نطفه 7(یس/77)جمع نمود،به اینکه گفته شود آیات اولی مربوط به خلقت بشر اوّلی یعنی آدم(علیه السلام)و آیات دسته دوم،مربوط به خلقت اولاد آدم میباشد.چنانچه این جمع را در آیاتی از قرآن شریف میبینیم مانند این آیهء شریفه:
و اللّه خلقکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ جعلکم ازواجا (فاطر/11).
خدا شما را(نخست)از خاک و سپس از نطفه خلق کرد،آنگاه شما را جفت جفت قرار داد.
و اما جملهء:فجعله نسبا وصهرا مراد از این جمله نیز مو.رد اختلاف قرار گرفته8لیکن با توجه به معنای لغوی این دو واژه به نظر میرسد مراد از آیه روشن گردد.
در کتابهای لغت آمده است:
النّسب محرّکة و النّسبة بالکسرو الضّم،القرابّة اوفی الآباء خاصّة و الصهر بالکسر،القرابة و حرمة الختونه و الختن9
یعنی نسب(به فتح نون و سین)و نسبت(به ضم نون و یا کسر آن)به معنای قرابت و خویشی و یا فقط قرابت پدری است و«صهر»به معنای قرابت و محرمیت سببی و دامادی میباشد.
پس میشود گفت:مقصود از تذکر این جمله این است که بشر است که وسیلهء قرابت نسبی و سببی میشود و این خود نعمت بزرگی است که خویشاوندان با خود دارند اما اینکه گفته شده مراد از نسب،خویشاوندان مرد و مراد از صهر،خویشاوندان زن میباشد برخلاف آن است که از کتابهای لغت نقل کردیم،بلکه برحسب عرف نیز قوم و خویش سببی اعم از خویشان زن میباشد بلکه مردها هم خویشاوند سببی مانند عروس و یا داماد دارند.
و اما اینکه گفته شده مراد از«نسبا و صهرا»ذکور و اناث میباشد،به نظر،صحیح نمیآید زیرا تنویع اولاد به حسب ذکور و اناث در آیات قرآنی با تعبیرات دیگری بیان شده است،چنانچه در آیه شریفه:
یخلق ماتشاء،یهب لمن یشاء اناتا و یهب لمن بناء الذّکور»10(شوری/49)و آیهء شریفهء:انّه خلق الزّوجین الذّکر و الانثی11(نجم/45)و آیهء:ثمّ جعلکم ازواجا12(فاطر/11)دیده میشود پس در آیهء شریفه محلّ بحث به خویشاوندی انسانها اختصاص،داده شده است چنانچه در آیهء شریفهء:
و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا 13(حجرات/13)به نعمت دیگر خلقت که همان اختلاف طائفهها و قبیهها است، تذکر داده شده است.
یادآور میشود:واژه و لغت ظهیر در قرآن کریم همانطور که با لام استعمال شده چنانچه در آیهء شریفهء
و لایأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا 14(اسراء/88)میبینیم با علی نیز استعمال شده است مانند آیهء محل بحث:
و کان الکافر علی ربّه ظهیرا 15و معنای آن در هر دو صورت به معنای کمک و معین است لیکن در صورت«لام»،کمک به نفع است و در صورت«علی»کمک و همکاری با هم بر ضد طرف مخالف میباشد.
(13)-و شما را شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم(تا قرب و بعد و نسب و نژاد)یکدیگر را بشناسید.
(14)-و هرگز نتوانند مثل قرآن را بیاورند هر چند هم پشتیبان یکدیگر باشند.
(15)-و کافر(بنادانی از خدای خود روی میگرداند)پشت به امر پروردگار خود میکند،(فرقان/55)
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
(*)-مقالههای قبلی در شمارههای اول و دوم و چهارم(دوره اول)چاپ شده است.
(1)-تفسیر المنار ط بیروت ج 8 ص 468.
(2)-تفسیر برهان طبع تهران ج 4 ص 166.
(3)-اضواء علی متشابهات القرآن تألیف شیخ خلیل پس در تفسیر آیه.
(4)-تفسیر المیزان،اضواء علی متشابهات القرآن و تفسیر طنطاوی در تفسیر آیه.
(5)-قاموس اللّغة و مفردات راغب.
(6)-و یکی از نشانههای قدرت الهی این است که شما را از خاک بیافرید،سپس بصورت بشر(روی زمین) منتشر شدید.
(7)-آیا انسان ندید که ما او را از نطفهای آفریدیم؟
101 (8)-تفسیر مجمع البیان و تفسیر المیزان.
(9)-قاموس اللغة و مفردات راغب و قرطبی در تفسیر آیه.
(10)-هر چه بخواهد میآفریند و به هر که خواهد فرزند اناث(دختر)و به هر که خواهد فرزند ذکور(پسر)عطا میکند.
(11)-و او(خلق را برای انس با هم)جفت را،نر و ماده آفریده است.
(12)-سپس شما را جفت(مرد و زن)قرار داد.